"رویا"
در رویایی بی انتها؛
بیا...
بیا با رود به دریای عشق پنهانی یک شب پره
بیا با سنگ به اعماق وجود بی انتهای بشریت
بیا با حرف به اعماق دلتنگی های یک کلمه
بیا با صفحه به دنیای بی کران خط های بی پایان
بیا با قلم به جهان دلتنگی های یک نویسنده
بیا...
بیا... زندگی... و اعماق و دریاها و جهان ها...
بیا تا اشک های شبانه ی بچه گربه
تا نسیم تند یک شب زمستانی و قطع شدن صدای گریه...
زندگی ، هیچ میدانی؟!
اندازه ی دلتنگی های یک کلمه چقدر است؟
و قلم به چه اندازه حرف برای سوختن در خط های بی انتها دارد؟
و ابعاد زندگی...
رد کردن راه های بی پایان...
پیاده شدن در راه ؛
بیا... بیا تا حس پاک راه های جدید...!
پ.ن : تو 25 مرداد نوشتمش ولی خب الآن میزارمش دیگه! راستی اگه نظری دربارش داشتید حتما بگین.
اینم نظر همون شعر :دی
اینجاش خداییش کامل نثر میشه دیه:
بیا با رود به دریای عشق پنهانی یک شب پره
بیا با سنگ به اعماق وجود بی انتهای بشریت
بیا با حرف به اعماق دلتنگی های یک کلمه
بیا با صفحه به دنیای بی کران خط های بی پایان
خب حالا متنش که خشمله دیگه؟!
اون که آره...
فقط یک کم با بیا بیا هاش ارتباط برقرار نمیکنم.... شاید از نظر تو زیباییش باشه اما به نظر من یک کم سکته ایجاد میکنه بیاهای پشت هم.
نمیدونم....!
مثلا همون جایی که کپی کردم. میشد یه بیا بنویسی.... یا دو تا
بیا با رود به دریای عشق پنهانی یک شب پره
با سنگ به اعماق وجود بی انتهای بشریت
با حرف به اعماق دلتنگی های یک کلمه
با صفحه به دنیای بی کران خط های بی پایان
البته سلیقه ایه دیه.
آره... مرسی از پیشنهاد.